اس ام اس و جوک جدید

سایت جک و خنده - جک ، اس ام اس ، لطیفه ، جکستان ، جک باحال ، عکس ، جک روز ، جک فارسی ، جک خفن ، سایت جک ، جک ایرانی ، جک خنده د

اس ام اس و جوک جدید

سایت جک و خنده - جک ، اس ام اس ، لطیفه ، جکستان ، جک باحال ، عکس ، جک روز ، جک فارسی ، جک خفن ، سایت جک ، جک ایرانی ، جک خنده د

اوباما در ایران (شعر طنز)

یکی پرسید: "اگر آید اوباما / کجا اوّل رود , برگو تو با ما؟!"

بدو گفتم که باراک اهل ریسک نیس / بدون هیلاری اون هیچ جایی نیس

ولی من کشف کردم مقصدش را / کنون گویم در اینجا بی محابا

نه پیش تو بیاید خواستگاری / نه پیش من برای پاچه خواری !

به جایی بی گمان میره اوباما / که باشه در حد لویی زیانا !

به شیراز و به کرمان و به تبریز / به قزوین و به سمنان و به مهریز

به دریای خزر بهر حال و حول / که در آبش کند یکم ول و وول !

وز آنجا هم به شوق نفت بدبو / به خرّمشهر و آبادان رود او!

به عشق کیک زرد و آب سنگین / نطنز و اصفهان هم میرود این!

پس از آن شهر تهران مقصد اوست / برای دیدن احمدی و بوس !

تعجب میکند باراک در اینجا / که بیشتر از نیویورکند فشن ها !

اوباما با خودش میگه چه جایی / چقدر خر بودم هیلاری کجایی؟

که از اول نبودم من با این ها / دیگه پاتوق من هستش در اینجا !

دیگه اسراییلو میکنمش شوت / غذای رسمی ما هم ، آبگوشت !!!

اسمس های عاشقانه بسیار زیباLove Sms Messages




من یک نامه عاشقانه ام ، بازم کن
در قلک سینه ات پس اندازم کن
هر قدر که سکه ای سیاهم ای دوست
محتاج کمی نوازشم ، یادم کن ...

اگه مهربونی یکی از درسهای مدرسه یا دانشگاه بود
تو شاگرد اول دنیا بودی . . .

یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن
شاید برنده کل دلتنگی هات شدم . . .

شیرین تر از عسل هم میتوان آفرید اما به شرط آنکه من آن زنبور سرباز دل باخته باشم
و تو آن تنها گلی که نصیب من شده است . . .

اس ام اس سرکاری اس ام اس باحال و جالب

اس ام اس سرکاری اس ام اس باحال و جالب



حوصله جمع رو ندارم میخوام یه ضرب تنهایهامو باهات تقسیم کنم

* * * * * * * * * * * *  * * *  * *

دوست دارم امشب بپرم روت تا صبح همه جاتو بخورم .

.

.
ارادتمند شما پشه



عاشقانه ترین اس ام اس جنوبی.

.

.
در نخلستان دلم تنها تو خرمای کرم نزده ای

* * * * * * * * * * * *  * * *  * *

از شروع نفسهای حضرت آدم تا پایان نفسهای آخرین آدم دوستت دارم !* * * * * * * * * * * *  * * *  * *

گلی در گلدان نبود(مطلب ادبی)

گلی در گلدان نبود



250 سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم یه ازدواج گرفت با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند .وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا .دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم .روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت : به هر یک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زیباترین گل را برای من بیاورد ، ملکه آینده چین می شود .دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت .سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند ، اما بی نتیجه بود ، گلی نرویید.روز ملاقات فرا رسید ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود .همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضیح داد : این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند : گل صداقت ...همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود .برگرفته از کتاب پائولو کوئلیوای کاش همه وقت ، جواب صداقت ها بدون ثمر نباشه