اس ام اس و جوک جدید

سایت جک و خنده - جک ، اس ام اس ، لطیفه ، جکستان ، جک باحال ، عکس ، جک روز ، جک فارسی ، جک خفن ، سایت جک ، جک ایرانی ، جک خنده د

اس ام اس و جوک جدید

سایت جک و خنده - جک ، اس ام اس ، لطیفه ، جکستان ، جک باحال ، عکس ، جک روز ، جک فارسی ، جک خفن ، سایت جک ، جک ایرانی ، جک خنده د

اس ام اس نیمه شعبان

اس ام اس نیمه شعبان

sms-jok.royablog

 

 

 

 

 

 


گفتم که خدا مرا مرادی بفرست

توفان زده‏ ام مرا نجاتی بفرست

فرمود که با زمزمه یا مهدی

نذر گل نرگس صلواتی بفرست

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
در انتظار باران نیست آنکه بذری نکاشته


زهی خجسته زمانی که یار باز آید

به کام غم‏زدگان غم‏گسار باز آید

اگر فدای امام زمان نخواهد شد

ز سر چه گویم و سر، خود چه کار باز آید

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد

ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت

صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده، زمین شوق شکفتن دارد

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
شاید آن روز که سهراب نوشت:

"تا شقایق هست زندگی باید کرد"

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید اینگونه نوشت:

هر گلی هم باشد، چه شقایق چه گل پیچک و یاس

زندگی بی مهدی

زندگی با غم‏هاست

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  


اگر با آمدن "آفتاب" از "خواب" بیدار شویم نمازمان قضاست...

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  


ای مدنی‏برقع و مکی نقاب

سایه‏نشین، چند بود آفتاب

منتظران را به‏لب آمد نفس

ای ز تو فریاد به فریاد رس

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

از ناکجای وجود بی مقدارم، تا آستان بی کران کوی تو، در میان سیلاب اشک،

پلی از نیاز می زدم. پلی از انتظار،
از غیبت تا ظهور

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
چه انتظار عجیبی
تو بین منتظران هم
عزیز من چه غریبی !
عجیب تر آن که چه آسان
نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم
نه کوششی ، نه ت
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بیایی

ادامه مطلب ...

جوک های بامزه و خنده دار

جوک های بامزه و خنده دار

یارو میره تو یک قهوه‌خونه، به قهوه‌چی میگه: داش حال میکنی یک جک لری بگم؟! قهوه‌چیه میگه: ببین ولک، من خودم لرم، این یارو هم که کنار دستت نشسته هم لره، درضمن قهرمان کشتیه. اونی که رو میز سمت چپ نشسته هم لره، درضمن معمولاٌ با خودش دو تا قمه داره. حالا هنوز میخوای جک لری تعریف کنی؟! یارو میگه: نه والله، حوصله ندارم سه بار توضیح بدم
………………………………………….………………………………………….
سه تا خنگ رفته بودن ایستگاه راه‌آهن، تا میرسن تو یهو قطار حرکت میکنه، اینها هم میگذارن دنبال قطار حالا ندو کی بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختی، یکیشون میرسه به قطار و میپره بالا و دستشو دراز میکنه دومی رو هم سوار میکنه، ولی سومی بندة خدا هرچی میدوه نمیرسه. خلاصه خسته و کوفته برمیگرده تو ایستگاه، یک بابایی بهش میگه: آقاجان چرا اینقدر خودتونو خسته کردید؟ قطار بعدی نیم ساعت دیگه حرکت میکنه، وامیستادید با اون میرفتید. ترکه نفس زنان میگه: منم نمیدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفیقام اومده بودن بدرقم
………………………………………….………………………………………….
به آبادانیه خبر میدن که بابات مرده، میگه: آخ جون... از فردا تریپ مشکی با عینک دودی
………………………………………….………………………………………….
تو یک شهر حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: ایلده قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد
………………………………………….………………………………………….
یکی میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درخته ؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ همون یکی میگه بخاری! یارو کف می‌کنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درخته ؟ باز هم همون یکی میگه: بخاریِه خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت
………………………………………….………………………………………….
سیگاریه میره لباس فروشی،‌ میگه:‌ ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بله. طرف میگه: بی‌زحمت دونخ بدین
………………………………………….………………………………………….
ترکـــــه با چند تا فـــــارس نشسته بودن داشتن جوک می‌گفتن، فارسا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌ تا میاد بگه: یه روز یه فارسی... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه فارسی... میپرن وسط حرفش، نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میرفته با سر میخوره زمین! همه فارسا میخندن بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن فارس بوده
………………………………………….………………………………………….
لره توی اتوبوسِ تهران-خرم‌آباد نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟! اینا که همه خوابن
………………………………………….………………………………………….
یه دانشمنده مثل من یه تیکه یخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ طرف میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه
………………………………………….………………………………………….
زن ترکه دو قلو میزاد،‌ ترکه میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه،‌ به یارو میگه:‌ حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم!

جوک های بسیار با حال و خنده دار

جوک های بسیار با حال و خنده دار


عربه با دو تا خیار در دست میره توی یک بقالی، میگه:حاج آقا خیارشور داری؟ بقاله میگه: بله. عربه میگه: پس ولک بی زحمت این دوتا رو هم بشور!
………………………………………….………………………………………….
سیاه پوسته میچوسه ، زنش تا یک هفته دوده پاک میکرده
………………………………………….………………………………………….
یه ندید بدید میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. آقا با کلاسه هم رو کمربندش یه پرچم میزنه : به زودی دراین مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد
………………………………………….………………………………………….
یه عاشقی از طبقه صدم یه ساختمون می‌پره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت
………………………………………….………………………………………….
یه مردی صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر کوچه یک پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره یک زمینی بخوریم
………………………………………….………………………………………….
یارو سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه
………………………………………….………………………………………….
ترکه میره جزیره آدمخوارا میگیرنش میندازن تو دیگ . میگه : میخواین چکار کنین؟! میگن : ما آدمخواریم میخوایم بخوریمت! ترکه جواب میده : چیه حالا که بخور بخوره ما آدم شدیم؟!!!
………………………………………….………………………………………….
برای لره یه دختر نشون می کنند ... اونم با سنگ می زندش
………………………………………….………………………………………….
از لره می پرسن چرا جواربات یکیش آبیه یکیشم قرمز و لره جواب می ده چه می دونم والله بدبختی یه جفت هم همین جوریش رو توی خونه دارم
………………………………………….………………………………………….
لره از دهشون اومده بوده تهران رانندگی یاد بگیره، جلسة اول از معلمش می پرسه: این چراغ رنگیه چیه؟! یارو میاد سرکارش بگذاره، میگه: این چراغ راهنماییه؛ وقتی سبزه یعنی اهل تهران برن، وقتی زرده شهرستانی‌ها و قرمز هم مال لراست! خلاصه این جریان میگذره و لره هم امتحان میده وقبول میشه، روز اول میشینه پشت ماشین و میرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد میکنه. افسره داد میزنه: راننده پیکان، بزن کنار! لره سرشو از پنجره میاره بیرون، داد میزنه: لـُــرُم... مـــا لـُـــرُم!! افسره یک نگاه میندازه، میگه: باشه بابا...برو...برو
………………………………………….………………………………………….
یه کردی میره کتابخونه و از فروشنده سوال می کته:ببخشید آقا شما کتاب کرد دانشمند رو دارید؟ که فروشنده هم جواب می ده :معذرت می خوام آقا ما کتابهای تخیلی نداریم
………………………………………….………………………………………….
ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: به به! چقدر خنکه! یکی دیگه از همین بده

جوک حیوانات

جوک حیوانات


سوسکه با ملخ ازدواج می کنه، بچه شون پروانه می شه .
………………………………………….………………………………………….
یه بره با مامان و باباش دعوا می کنه، بعد می ره سر خیابون و داد می زنه: دربست کشتارکاه.
………………………………………….………………………………………….
یه چینی رو دار می زنن، می شه: دارچین.
………………………………………….………………………………………….
از فوتبالیستی می پرسن؟ چرا همیشه قبل از زدن گل می ری حموم؟ یارو می گه: آخه می خوام گل های تمیز بزنم .
………………………………………….………………………………………….
گرگه می ره خونه شنگول، منگول و حبه انگور.
در می زنه و می گه: شنگول، منگول، حبه انگور، در رو باز کنین، منم، مادرتون. پینوکیو در رو باز می کنه و می گه: ببخشین از اینجا رفتن.
………………………………………….………………………………………….
یه نفر می افته تو جوب، مردم درش می آرن
ازش می پرسن؟ سالمی؟ طرف می گه: نه، من جاسمم.
………………………………………….………………………………………….
یه فیله از دست مادرش فرار می کرده، یه مورچه هه می بیندش و بهش می گه: بیا پشتم قایم شو.
………………………………………….………………………………………….
یه خره لنز می ذاره و می ره تو جنگل، همه
حیوون ها نگاش می کنن، می گه: چی یه، مگه آهو ندیدین؟
………………………………………….………………………………………….
یه روز بامشاد با شورت می ره تو خیابون، یه بابایی بهش می گه: چرا با شورت اومدی تو خیابون؟ بامشاد می گه:
وفا داری، وفا داری، به شورت من چیکار داری؟
………………………………………….………………………………………….
یه نفر می خواسته یه ماهی رو خفه کنه، هی سر ماهی رو می کنه زیر آب و در می آره.
………………………………………….………………………………………….
یه مار عاشق مار دیگه می شه، می فهمه شیلنگه

جوک های باحال

جوک های باحال


سیر و پیاز دعوا می کنن، سیر به پیاز می گه : برو گم شو ، بوی بدی داری.
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
پیاز و سیر با هم دعوا می کنن، سیر به پیاز
می گه: حیف که سیرم و الا می خوردمت.
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
مورچه هه به تنهایی ۲ تا گندم ور می داره، دیسک کمر می گیره.
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
می خواستن کچلی را ترور کنن، تو سشوارش بمب کار می ذارن و به شامپوش مواد شیمیایی می ریزن.
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
سوسکه مست می کنه و می ره جلوی دم پایی و می گه: بزن، ده بزن دیگه لعنتی !!!
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
مردی می ره لامپ مهتابی بخره، داخل دکونی می شه ولی چون نمی دونست چی بگه، می گه: ببخشین حاج آقا، لطفا ۱ متر لامپ بدین !!!
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
اگه حیوونا قرار بود شغلی انتخاب کنن، حتما وال ملوان، گورخر زندانی، لک لک شالی کار، دارکوب نجار، زنبورعسل قناد، بلبل خواننده، کرم ابریشم بافنده، میمون بندباز و کبوتر پستچی می شدند.
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
طرف می ره و در یخچال رو باز می کنه و می بینه: ژله هه داره مثل بید می لرزه، بهش می گه: نترس میخوام پنیر بخورم.
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
تو سر یه ترکه کاغذ می خوره در جا می میره ، کاغذ رو بار می کنند می بینند توش نوشته شده آجر
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی‌بینی! مرد: برای چی؟ زن: واسه اینکه چشمهاتو درمی‌آورم!
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
مرد: قسم می‌خوری که منو به خاطر پولهایم دوست نداری؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم!
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
دیوانه اولی: ببینم، مگه تو کری که جواب سلام منو نمی‌دی؟! دیوانه دومی: نه اون احمد داداشمه که کره، من لالم!
_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _ 
احمق کسی است که به همه چیز اطمینان کامل داشته باشد. مطمئنی؟ صددرصد!