اس ام اس و جوک جدید

سایت جک و خنده - جک ، اس ام اس ، لطیفه ، جکستان ، جک باحال ، عکس ، جک روز ، جک فارسی ، جک خفن ، سایت جک ، جک ایرانی ، جک خنده د

اس ام اس و جوک جدید

سایت جک و خنده - جک ، اس ام اس ، لطیفه ، جکستان ، جک باحال ، عکس ، جک روز ، جک فارسی ، جک خفن ، سایت جک ، جک ایرانی ، جک خنده د

جوک های بامزه و خنده دار

جوک های بامزه و خنده دار

یارو میره تو یک قهوه‌خونه، به قهوه‌چی میگه: داش حال میکنی یک جک لری بگم؟! قهوه‌چیه میگه: ببین ولک، من خودم لرم، این یارو هم که کنار دستت نشسته هم لره، درضمن قهرمان کشتیه. اونی که رو میز سمت چپ نشسته هم لره، درضمن معمولاٌ با خودش دو تا قمه داره. حالا هنوز میخوای جک لری تعریف کنی؟! یارو میگه: نه والله، حوصله ندارم سه بار توضیح بدم
………………………………………….………………………………………….
سه تا خنگ رفته بودن ایستگاه راه‌آهن، تا میرسن تو یهو قطار حرکت میکنه، اینها هم میگذارن دنبال قطار حالا ندو کی بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختی، یکیشون میرسه به قطار و میپره بالا و دستشو دراز میکنه دومی رو هم سوار میکنه، ولی سومی بندة خدا هرچی میدوه نمیرسه. خلاصه خسته و کوفته برمیگرده تو ایستگاه، یک بابایی بهش میگه: آقاجان چرا اینقدر خودتونو خسته کردید؟ قطار بعدی نیم ساعت دیگه حرکت میکنه، وامیستادید با اون میرفتید. ترکه نفس زنان میگه: منم نمیدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفیقام اومده بودن بدرقم
………………………………………….………………………………………….
به آبادانیه خبر میدن که بابات مرده، میگه: آخ جون... از فردا تریپ مشکی با عینک دودی
………………………………………….………………………………………….
تو یک شهر حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: ایلده قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد
………………………………………….………………………………………….
یکی میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درخته ؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ همون یکی میگه بخاری! یارو کف می‌کنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درخته ؟ باز هم همون یکی میگه: بخاریِه خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت
………………………………………….………………………………………….
سیگاریه میره لباس فروشی،‌ میگه:‌ ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بله. طرف میگه: بی‌زحمت دونخ بدین
………………………………………….………………………………………….
ترکـــــه با چند تا فـــــارس نشسته بودن داشتن جوک می‌گفتن، فارسا برای ترکا جک میگن، نوبت ترکه که میشه،‌ تا میاد بگه: یه روز یه فارسی... همه بهش میگن بشین بابا نمیخواد بگی! دوباره یه دور میزنه میرسه به ترکه، باز تا میاد بگه: یه روز یه فارسی... میپرن وسط حرفش، نمیذارن بگه. بار بعد که نوبت میرسه به ترکه، میگه: یه روز یه ترکه داشته میرفته با سر میخوره زمین! همه فارسا میخندن بعد ترکه میگه: ‌ولی وقتی بلندش میکنن میبینن فارس بوده
………………………………………….………………………………………….
لره توی اتوبوسِ تهران-خرم‌آباد نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟! اینا که همه خوابن
………………………………………….………………………………………….
یه دانشمنده مثل من یه تیکه یخ گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ طرف میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه
………………………………………….………………………………………….
زن ترکه دو قلو میزاد،‌ ترکه میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه،‌ به یارو میگه:‌ حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم!

نظرات 2 + ارسال نظر
a3 11 آذر 1391 ساعت 23:30

چه خوب میشه اگه همه با هم بخندیم نه به هم

اره خیلی با حال میشه 3 دی 1391 ساعت 21:05

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد