باید فراموشت کنم/ چندیست تمرین می کنم /من می تونم ،میشه،آروم تلقین می کنم /کم کم زیادم می رود،این روزگارو،رسم اوست،این جمله راباتلخیش صدبارتضمین می کنم
——————————————-
زندگی قصه مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند : فروختی ؟ گفت : نخریدند تمام شد
——————————————-
وقتی که من عاشق شدم …. شیطان به نامم سجده کرد ….. ادم زمینی تر شد و عالم به ادم سجده کرد ………… … من بودم و چشمان تو …. نه آتشی و نه گلی ….. چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاشقی
——————————————-
از خدا پرسیدم چی دوست داری ؟ گفت : سخاوت . دیوانه گفت: حماقت . غم گفت: ملامت . کوه گفت: صلابت . معشوق گفت : نگاهت . فدای تو که گفتی : رفاقت
——————————————-
خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد اون بگه که هرگز نمیخواد تو رو ببینه
——————————————-
عشق لالایی بارون تو شباست / نم نم بارون پشت شیشه هاست / لحظه ی شبنم و برگ گل یاس / لحظه ی رهایی پرنده هاست / لحظه ی عزیز با تو بودنه / آخرین پناه موندن منه
——————————————-
روبه رویم همه ابهام و امیدی نگران آنها که به جرم وفا سنگ به این دل زدند برای این دل نیازی به سنگ نیست این شقایق با نگاهی سرد پرپر می شود
——————————————-
——————————————-